محیا جونیمحیا جونی، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

محیا نازنازی

سلام دوستای گلم و مامانای عزیز...

1394/1/25 18:46
317 بازدید
اشتراک گذاری

اول از همه سال نو رو به همه شما تبریک میگم ایشالا که سالی پر از سلامتی و موفقیت در کنار 

خانوادتون داشته باشین...روز زن و روز مادر رو هم به همتون تبریک میگم.. البته با کلی تاخیرخطاخطا

 

دختر گلم امروز 25 فروردین 1394 هست و شما 2 سالو 3ماهو 13 روزته ..و این دومین بهاریه که تو در کنار ما هستی و خدا رو هزاران بار بخاطر داشتنت شکر میکنم و امیدوارم سال های سال با سلامتی در کنار هم زندگیه خوبی داشته باشیم..الهی آمین

عزیزدلم هرچی از شیطونیهات بگم کم گفتم...ماشالا دیگه به همه چیزو به همه کسی کار داری حتی مسیر رفتو برگشتمونم تو تعیین میکنی که از کدوم سمت بریم و از کدوم سمت بیایم...تعجبتعجب

از شیطونیات بگم..همیشه رو میز عسلی هستی و گوشیه تلفن دستته و داری با مادر جون حرف میزنی..عکسشم میزارم...

رو مبلا بپر بپر میکنی و منو دق میدی...چند باری تصیم گرفتی بری بالای میز تلویزیون ولی بابایی نذاشته..البته حق داره چون خیلی خطرناکه...با اسباب بازیات هرموقع دلت بخواد بازی میکنی که معمولا صبحا که از خواب بلند میشی میری سراغشون...هرجا که من باشم توام همونجایی..با سبد و قابلمه وپیشبند و... بیشتر حال میکنی....

اما از شیرین زبونیات بگم...دختر شیرینم الان دیگه همه کلماتو میگی اما به شیرینی زبون خودت و من کیف میکنم و خدارو شکر میکنم...چیزایی که میگی و اونایی که یادمه رو واست تو این پست میذارم...

کنترل.....کنتوتو

هواپیما....هوابا

دستشویی...دتوتی

پفیلا....پپیتا

مامان معصومه....مامان مدوم

بابا حسین...بابا حتین

دستمال....دمال

حوله....حوده

بله....بعده

بخاری...با دی دی

سیب زمینی...سیب سیب زی

پاتریک....پاتیک

کوچولو....کوتودو

وقتی تلفن زنگ میخوره بدو بدو گوشیو برمیداری و میگی ادو(الو)سدام(سلام)اوشی(خوشی) عیدت مبادددد(عیدت مبارک)و دیگه گوشی مال خودت میشه و مامان بیچاره نمیتونم صحبت کنم...وقتی زنگ درو میشنوی مشغول هر کاری باشی تند تند به سمت در میری و میگی بعده(بله)...خندهخندهخندهخندهخندهخنده

الان چند روزیه سرما خوردی و متاسفانه هر موقع سرما میخوری بلافاصله گوشت درد میگیره و من برای اینکه به اون گوش درد نرسی زود میبرمت دکتر و چون از دکتر میترسی بهت گفتم که آقای دکتر شربت میده و توام تکرار کردی..آگا دوتور سدااام..شبه بده (اقای دکتر سلام شربت بده)

دخترم شعر میخونه..تاب تاب عباشی...اودا منو نگودی(نندازی)کلمه نگودی محیا همون (نه)خودشه...

اتل متل توتوده....گاو منا چوتوده(توتوله...چطوره)الفبای محیا جونم فعلا حرف لام و ف رو نداره....

شمارش اعدادو بلده البته تا شش میشموره بعد نه و ده میگه...رنگای آبی..قرمز(امز)..سبز و زرد رو میشناسه...عاشق دایی جونشه..هر وقت از سربازی میاد چنان ذوق میکنه جیغ میکشه  فقط بدو بدو میکنه و بعد میپره تو بغلش و دیگه ازش جدا نمیشه....هر وقت از محیا جونم میپرسم دایی کجاست میگه شباژی(سربازی)

حموم و آب بازیو خیلی دوست داره....با بابایی شبا کلی بازی میکنه البته قبلش تمام صورت بابایی رو بوس بارون میکنه و بعد میرن بادی(بازی)... بوسبوسبوسبوس

عسل منی... عزیز منی... ناز منی.. هم از اون کلماتیه که دختر نازم بهم میگه...

خیلی چیزای دیگم هست که فعلا حضور ذهن ندارم ولی هروقت یادم بیاد برات مینویسم فرشته کوچولو شیرینم...

عاشقانه دوستت دارم وآرزوی همیشگیه منو بابا سلامتی و خوشبختیه  تو هست و از خدا میخوایم که همیشه مواظبت باشه..بوسبوسبوسمحبتمحبتمحبتمحبتمحبت

 

پسندها (2)

نظرات (5)

ĸoѕαr
2 اردیبهشت 94 14:18
___♥♥♥ __♥♥_♥♥ _♥♥___♥♥ _♥♥___♥♥_________♥♥♥♥ _♥♥___♥♥_______♥♥___♥♥♥♥ _♥♥__♥♥_______♥___♥♥___♥♥ __♥♥__♥______♥__♥♥__♥♥♥__♥♥ ___♥♥__♥____♥__♥♥_____♥♥__♥ ____♥♥_♥♥__♥♥_♥♥________♥♥ ____♥♥___♥♥__♥♥ ___♥___________♥ __♥_____________♥ _♥_____♥___♥____♥ _♥___///___@__\\__♥ _♥___\\\______///__♥ ___♥______W____♥ _____♥♥_____♥♥ _______♥♥♥♥♥ سلام وب شماعالیه من وقتی عکس کودک شمارو میبینم فکر میکنم اجی وبرادر خودمه راستی به وب منم بیایید واگه موافق بودیید تبادل لینک هم بکنیم مرسی
مامانی غزل جون
4 اردیبهشت 94 15:05
ای جووووووووووووووونم همه کارهاش شبیه غزلی منه خداااا از دست شیطنت های این فسقلی ها قربونش برم عکس هاشو دیدم خیل ناز شده همیشه شاد باشی عزیزم میبوووووووووووووسمت
مامان منصوره
4 اردیبهشت 94 23:54
ماشالله خانوم شده وواسه خودش،دوست عزیز با تاخیر سال نو مبارک،ماشالله چقد شیرین زبون شده،ببوس محیا جونو
مامان نیلوفر
6 اردیبهشت 94 16:19
عزیزممممم چقدر بامزه حرف میزنه خدا حفظش کنه
مامان آنيتا
30 اردیبهشت 94 16:40
سلام عزيزم مطلب گذاشتم نظر يادت نره