عشق مامان
عشق آب
سلااااااااااام
سلام به دوستای خوشملم خوبین.... سلام به مامانی های مهربون ....ایشالله که خوب باشید اول از همه روز دخترو با کلی تاخیر به همه دخترای خوشگل و ناز وبلاگی تبریک میگم....دخترا روزتون مباااااااااااااااااارک بعدشم خواستم یه تشکر ویژه کنم از همه مامانیای مهربون که میاید به ما سر میزنید مخصوصا مامان ارسطوی خوشگلم که جویای حالم بود....مرسییییییییی دوستتون داریم..... ما اومدیم با کلی عکس و یه سری حرفای جامونده و جدید.... از محیا بگم...دخترم دایره لغاتش داره بیشتر میشه...عمه میگه، به این شکل عععععععععممممممه....آبجی میگه..اااااابجی...بابا جی یعنی بابا جون....مامانییییی....آمنه هم میگه.. بعضی وقتا به زبون ن...
نویسنده :
مامان جونی وباباجونی
19:05
محیا کنار ساحل
دخترم با باباییش رفتن دریا........ تازگیا محیا گلم عاشق دریا و قدم زدن کنار ساحل شده...البته قدم که چه عرض کنم بدوبدو کردن....عزیز دلم عاشقتتتتتتتتتتتمممممممممممممم یه عالمه واسه دختر نازم ...
نویسنده :
مامان جونی وباباجونی
18:23
فدای چشمات بشم عروسکم
این عکسا رو هفته پیش رفته بودیم ییلاقات شهرمون به اتفاق عمه مامانی و آقا جون اینا و مادر جون اینا....خلاصه دایی رضا وقتی میاد مرخصی یه حالی به همه میده...... ...
نویسنده :
مامان جونی وباباجونی
18:11
محیا و طاها در دیلمان
آخرای مرداد 93 دایی جون دوره آموزشیش تموم شد و تو مرخصی بود که تصمیم گرفتیم بریم دیلمان... به اتفاق عمو های مامانی و مادر جون اینا رفتیم دیلمان...خوش گذشت...هوای خنکی بود که بعد ناهار دوروبر ساعت 3 هوا مه گرفت دیگه به سردی میزد که ما اومدیم تو مسیر چند جایی موندیم.. آخر شم رفتیم دریا یه عصرونه ای خوردیم و کنار دریا قدم زدیم محیا و حسین، پسرعموش ...
نویسنده :
مامان جونی وباباجونی
17:54
قربون ژستات برم عسلکم
سلام سلام
امیدوارم که حال و احوالا خوب باشه البته اگه بچه ها بذارن عیدتون مبارک مامانای عزیز...طاعاتتون قبول باشه تقریبا یک ماهی نبودیم.. راستش اصلا وقت نمیکنم بیام عکس بذارم ماشالله محیا هرچقدر که بزرگتر میشه شیطونی هاشم بیشتر میشه....ولی تو این چند وقت چیزای زیادی یاد گرفته،یاد گرفته دایی جونشو صدا کنه... عکسشو تو لپ تاپ دیده بود ازش میپرسم عکس کیو دیدی میگه داااااایی... وقتی میگیم الاغه چی میگه؛میگه اااااااااا وقتی ازش میپرسیم زنبوره چی میگه؛میگه ژژژژژژژژ مرغو هیش میکنه؛هیش هیش....صدای گاو..ماااااا بابا گفتن که جای خود داره..به جای مامانم میگه بابا فک کننننننننن بازم هست ولی فعلا چیز...
نویسنده :
مامان جونی وباباجونی
2:29